آکادمی زبان انگلیسی
 

  Shopping Vocabulary

bc (before christ)
/ ˌbiːˈsiː / US
/ ˌbiːˈsiː / UK
قبل از میلاد مسیح (برای اشاره ی تاریخ)
Caesar was assassinated in 44 BC
ژولیوس سزار در سال 44 پیش از میلاد به قتل رسید.
regular customer
US
UK
مشترى هميشگى ، مشتری ثابت
The shopkeeper knows all his regular customers .
مغازه دار تمام مشتریان ثابت خودش را می شناسد.
shoplifter
/ ˈʃɑːplɪftər / US
/ ˈʃɒplɪftə / UK
دزد مغازه ، کسی که از مغازه چیزی بلند می کند
Shoplifters will be prosecuted.
دزدان مغازه تحت پیگرد قانونی قرار می‌گیرند.
shop
/ ʃɑːp / US
/ ʃɒp / UK
خرید کردن
I like to shop at the AKA for clothes.
دوست دارم از فروشگاه "آکا" برای لباس خرید کنم.
shopping
/ ˈʃɑːpɪŋ / US
/ ˈʃɒpɪŋ / UK
خرید
The store is open for late night shopping on Wednesdays.
مغازه در روزهای چهارشنبه برای دیر وقت خرید کردن باز است.
customer
/ ˈkʌstəmər / US
/ ˈkʌstəmə(r) / UK
مشتری
Mrs. Ahmadi is one of our regular customers .
خانم "احمدی" یکی از مشتری‌های دائمی ماست.
shopkeeper
/ ˈʃɑːpkiːpər / US
/ ˈʃɒpkiːpə(r) / UK
مغازه دار ، کاسب
They threatened the shopkeeper with a gun.
آن ها فروشنده را با اسلحه تهدید کردند.
shopaholic
/ ˌʃɑː.pəˈhɑː.lɪk / US
/ ˌʃɒp.əˈhɒl.ɪk / UK
عاشق خرید ، معتاد به خرید
She is a shopaholic . She spends most of her salary on shopping.
او معتاد به خرید است. بیشتر حقوقش را صرف خرید می کند
shop
/ ʃɑːp / US
/ ʃɒp / UK
مغازه ، فروشگاه
I need to go to the shop , I've got no food in the house.
باید یکسر برم مغازه، توی خونه چیزی برای خوردن ندارم.
shopper
/ ˈʃɑːpər / US
/ ˈʃɒpə(r) / UK
خریدار
The streets were full of shoppers .
خیابان‌ها پر از خریدار بودند.

  تمرین های مربوط به این لغات

کليه حقوق اين وب سایت متعلق به آکادمی زبان است.