take
گرفتن (سوار شدن) وسیله ی نقلیه ، رفتن با وسیله ی نقلیه
Are you taking the train to Chicago?
آیا با قطار به شیکاگو میری؟
subway
مترو ، قطار زیرزمینی
I take the subway to work.
با مترو میرم سر کار (مترو می گیرم برای سر کار)
drive
رانندگی کردن
Can you drive ?
می تونی رانندگی کنی؟
jump
پریدن
Can you jump over this stream?
میتوانی از این جوی آب بپری؟
taxi
تاکسی
a taxi driver
راننده تاکسی
bus
اتوبوس
I decided to go by bus .
من تصمیم گرفتم با اتوبوس برم.
climb
بالا رفتن
When I get older I want to climb Mount Everest.
وقتی بزرگتر بشوم می خواهم به کوه اورست صعود کنم.
swim
شنا کردن
Can you swim underwater?
می تونی زیر آب شنا کنی؟
bike
دوچرخه
My youngest child is learning to ride a bike .
کوچکترین فرزند من در حال یادگیری دوچرخه سواری است.
plane
هواپیما
I caught the next plane to Dublin.
هواپیمای بعدی به دوبلین رو گرفتم.
ship
کشتی
The ship crossed the ocean.
کشتی از اقیانوس عبور کرد.
once
یکبار
I went sailing once , but I didn't like it.
یکبار رفتم قایق رانی اما اون رو دوست نداشتم.
miss
جا ماندن و از دست دادن وسیله ی نقلیه مانند قطار و اتوبوس و ...
You'll miss your train if you don't hurry up.
اگر عجله نکنی از قطار جا می مونی.
train
قطار
Did you come by train ?
آیا با قطار آمدی؟
luggage
چمدان
We bought some new luggage for our trip.
ما چند چمدان جدید برای سفرمان خریدیم.
fly
پرواز کردن
They were on a plane flying from London to New York.
آنها در هواپیما در حال پرواز از لندن به نیویورک بودند.
catch
گرفتن چیزی با دست
Try to catch the ball.
سعی کن توپ رو بگیری.
pass
عبور کردن از کنار چیزی / کسی ، رد شد از کنار چیزی / کسی
I pass her house every day on the way to work.
من هر روز در راه رفتن سر کار از جلو خونه اون رد میشم.
fall
افتادن
September had come and the leaves were starting to fall .
سپتامبر فرا رسیده بود و برگها شروع به ریزش می کردند.
dance
رقصیدن
We danced all night.
تمام شب رقصیدیم.
never
هرگز
We've never been to Australia.
ما هرگز در استرالیا نبوده ایم.
run
دویدن
I can run a mile in five minutes.
می تونم یک مایل رو در 5 دقیقه بدوم.
ride
سوار شدن (اسب، دوچرخه و ...)
I learned to ride a bike when I was six.
وقتی شش سالم بود یاد گرفتم که دوچرخه سواری کنم (دوچرخه برانم)
bicycle
دوچرخه
I go to work by bicycle .
من با دوچرخه به سر کار می روم.
walk
راه رفتن
I walked home.
من پیاده رفتم خانه
go
رفتن
He goes to work by bus.
او با اتوبوس به سر کار می رود
jog
دویدن آهسته ، پیاده روی تند
I jog through the park every morning.
من هر روز صبح در پارک می دوم.
every day
هر روز
He must work every day .
او باید هر روز کار کند.
carry
حمل کردن
Would you like me to carry your bag for you?
می خوای من کیفت رو برات حمل کنم؟
motorcycle
موتورسیکلت
motorcycle racing
مسابقه ی موتورسیکلت
truck
کامیون
a truck driver
راننده کامیون
تمرین های مربوط به این لغات